به گزارش دیار آذربایجان : ، همزمان با اعتراضات اخیر پس از درگذشت مهسا امینی، همان سیاستی در قبال فضای مجازی پیش گرفته شد که کم و بیش در دولتهای محمود احمدینژاد و حسن روحانی تکرار شده بود.
درحالی فیلتر اینستاگرام این روزها با فیلتر توئیتر و فیسبوک و تلگرام مقایسه میشود که برخی صاحبنظران اقتصادی هشدار میدهند، درآمد ۱۰میلیون خانوار ایرانی به رونق این اپلیکیشن وابسته است؛ چیزی که درباره سایر بسترهای یاد شده در این سطح وجود نداشت.
مشکل اصلی اینجاست که اینستاگرام معادل موفق داخلی نداشته و نمونههای ادعایی، فاصله زیادی با این نمونه آمریکایی دارند.
تجربه نسخههای داخلی پیامرسانها نشان میدهد که بهدلیل نگاه دولتی و حاکمیتی موجود در آنها، مساله رشد اقتصاد خصوصی و اکوسیستم کسب و کارهای غیردولتی شکل نگرفته و ظرفیت بالایی برای کسب درآمد پیشبینی نشده است.
همچنین از منظر سیاسی، اینستاگرام با بیش از ۴۰میلیون مخاطب در ایران، ظرفیت زیادی در تخلیه هیجانات و موضعگیریهای اعتراضی غیرخیابانی دارد که نبود آن ممکن است این انرژی تخلیه نشده در فضای مجازی را به فضای غیرمجازی بکشاند.
از یاد نباید برد که استفاده ابزاری جریانات آشوبطلب از پلتفورمها برای ایجاد هیجانات کاذب محدود به اپلیکیشنهای غیربومی نیست و در مواقع بحران، بسترهای داخلی هم میتوانند تبدیل به طعمه شوند؛ اتفاقی که در دهه هشتاد و با شبکه وبلاگها رخ میداد.
به این ترتیب بهنظر میرسد از منظر عقلانیت سیاسی و اقتصادی، ادامه فیلتر اینستاگرام به نفع کشور نبوده و جز ایجاد موج تازهای از نارضایتی، کارکرد دیگری نخواهد داشت.
یادآوری این نکته نیز خالی از لطف نیست که خبرفوری در زمان فیلتر تلگرام نامه هایی را برای تمام مسئولین کشوری فرستاده و راه حل های جایگزین برای عدم فیلتر این پیامرسان را ارائه داده بود و عواقب نامطلوب فیلترینگ را تحلیل و گوشزد کرده بود اما متاسفانه آن دلسوزیها شنیده نشد و همان سناریوهای اشتباه درحال تکرار است!
دیدگاهتان را بنویسید